یادداشت/ سیدنظام‌الدین موسوی         ***       حضرت آیت‌الله! در این عرصه یک مرد بیش نیست؟!

آقای هاشمی حق دارد نسبت به سرنوشت کشور دغدغه‌مند باشد. حتی حق دارد نسبت به تداوم توانمندی‌های خویش باور داشته باشد و اداره دستگاه اجرایی کشور را در هر شرایطی یکسان بپندارد اما یک سؤال بزرگ وجود دارد که پاسخ به آن حق افکار عمومی است.

خبرگزاری فارس: حضرت آیت‌الله! در این عرصه یک مرد بیش نیست؟!

چه انگیزه ای باعث شده تا آیت الله هاشمی رفسنجانی در سن 80 سالگی کاندیدای منصب پرمشغله ریاست قوه مجریه شود؟ آنچه از فحوای مواضع ایشان در بیانیه ها و سخنرانی ها برمی آید؛ دو دلیل، انگیزه اصلی چنین اقدامی است. نخست آن که مملکت در «شرایط بحران» قرار دارد؛ دوم آن که فرد توانمندی در بین رجال سیاسی دیده نمی شود که بتواند کشور را از ورطه بحران به ساحل آرامش بکشاند.

برای «بحران» و «موقعیت بحرانی»‌ تعاریف مختلف و متفاوتی وجود دارد که این مقال، جای پرداختن بدان نیست و مجال دیگری می طلبد. در نیت خیر و دغدغه دلسوزانه آقای هاشمی رفسنجانی برای اوضاع کشور نیز شک نمی کنیم که بواسطه سابقه حضور ایشان در میادین مختلف انقلاب و نظام، کاملاً بجا و بسزاست. اگرچه ناظران و پایش گران متعدد دیگری هستند که نگاه متفاوتی از اوضاع کنونی کشور نسبت به منظر آیت الله هاشمی دارند یا حتی دوران ریاست جمهوری ایشان را به واسطه مسائلی چون تورم 50 درصدی، شورش های اجتماعی ناشی از طرح تعدیل اقتصادی و خروج سفرای 17 کشور اروپایی از تهران، بحرانی تر از هر دوره دیگری ارزیابی می کنند.

اما فارغ از این مقولات، چند نکته و ابهام جدی تاریخی وجود دارد که مناسب است آیت الله هاشمی یا برنامه ریزان انتخاباتی ایشان، بدان ها پاسخ روشنی دهند تا خدای ناکرده در فضای غبارآلود، هیچ شک و سوء ظنی باقی نماند.

الف) انتخابات سال 92 اولین انتخابات ریاست جمهوری نیست که آقای هاشمی رفسنجانی – پس از دو دوره حضور در راس قوه مجریه- بدان ورود پیدا کرده است. ایشان در سال 1384 نیز پس از چند ماه کش و قوس، نهایتاً پای به میدان رقابت نهاد و نامزد دوره نهم انتخابات ریاست جمهوری شد. بازخوانی پرونده آن آزمون ملی و مواضع آن روزگار، بیانگر آن است که آقای هاشمی در مقطع مذکور نیز دقیقاً همین دو دلیل را به عنوان انگیزه نامزدی خود مطرح کردند. اول، وجود بحران در کشور و دوم، فقدان مرد عبور از بحران.

آن سال پرحادثه - درست در ایام و شرایطی مثل هفته های اخیر - آیت الله هاشمی در پاسخ به گروه هایی که به وی مراجعه می کردند، مدام بر این نکته تاکید داشت که اگر من بیایم به معنای فقدان فرد کارآمدی برای اداره کشور است. حتی مشهور بود که ایشان یکی از نامزدهای صاحب نام را به عنوان کاندیدای مورد نظر خود مطرح کرده است. اما فرجام کار آن بود که آیت الله خود پای به عرصه رقابت بگذارد و عملاً چنین قلمداد کند که کسی جز وی در تراز ریاست جمهوری نیست. البته نگاه اکثریت مردم غیر از این بود و آقای هاشمی در جمعه تاریخی سوم تیر، یک «نه» روشن و آشکار ذیل کارنامه سیاسی خود دریافت کرد.

ب) در این که دولت خاتمی کشور را به شرایط بحران نزدیک کرده بود، شکی نیست. منازعه گرایی، تز حاکمیت دوگانه، بی مبالاتی فرهنگی، رادیکالیسم سیاسی، انفعال در سیاست خارجی، بی توجهی به رفع مشکلات معیشتی مردم و...از جمله مسائلی بود که بسیاری از مردم و نخبگان را به ضرورت تغییر در سیاست ها و شاکله این دولت رهنمون ساخته بود.

اما شاکله دولت خاتمی را چه کسان و چه جریاناتی تشکیل می دادند؟ بی هیچ تردیدی بخش عمده ای از مدیران عالی و میانی دولت خاتمی را وابستگان و نزدیکان سیاسی آقای هاشمی تشکیل می دادند. حزب کارگزاران که توسط دولت آقای هاشمی تاسیس شد و ایشان را پدر معنوی این حزب تلقی می کنند، یکی از سهامداران اصلی دولت خاتمی و جریان اصلاح طلب حاکم در این دوران بود. طرفه این که با ورود هاشمی به عرصه انتخابات سال 84 اکثریت بدنه مدیریتی دولت خاتمی به حمایت از سردار سازندگی برخاست و شخص آقای خاتمی در بیانیه ای که در آستانه انتخابات صادر کرد، همه مشخصات آقای هاشمی را به عنوان کاندیدای مطلوب خود فهرست نمود. بهزاد نبوی از لیدرهای جریان رادیکال اصلاح طلب نیز- که با مهره دکتر معین به میدان انتخابات وارد شده بودند- پس از انتخابات صراحتاً اعلام کرد که نامزد اصلی و «خاکریز آخر» ما فی الواقع هاشمی رفسنجانی بوده است.

حال سئوال اینجاست که اگر آقای هاشمی رفسنجانی در سال 84 به وجود بحران در کشور اعتقاد داشت چگونه مستظهر به حمایت دولت و جریاناتی شد که خود از مسببان جدی ایجاد بحران به شمار می آمدند؟ و دیگر این که آقای هاشمی چگونه می خواست با جماعتی که خود در زمره بحران سازان بودند، به مهار بحران بپردازد.

ج) همین سئوال در شرایط کنونی و در آستانه انتخابات 92 که باز هم آقای هاشمی کاندیدای آن شده اند، پابرجاست. طی سال های اخیر بخصوص پس از ماجرای فتنه 88 آقای هاشمی رفسنجانی که در گذشته معمولاً در میانه میدان سیاست قرار داشته و تلاش می کرد تا خارج از گردونه جناحین و حتی فراتر از آنها به شمار آید، چسبندگی بسیار زیادی به جریان سیاسی موسوم به اصلاحات پیدا کرده است به گونه ای که صراحتاً به عنوان یکی از رهبران این جریان تلقی می شود. علاوه بر بحران های دوره دوم خرداد، جریان اصلاحات اکنون متهم اصلی فتنه 88 و هزینه ها و بحران آفرینی های آن برای نظام و کشور است. اگر مسامحتاً نقش خود آقای هاشمی را در شعله ورتر کردن آتش فتنه نادیده بگیریم، ایشان که بخش عمده توش و توان سیاسی و رسانه ای خود را از جریان بحران آفرین اصلاحات می گیرد، چگونه می خواهد کشور را از ورطه بحران رهایی بخشد؟

د) یک گام به گذشته بر می گردیم. به ماقبل دوم خرداد. سال 75 در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دوره هفتم آن زمان که هاشمی، سردار سازندگی لقب یافته بود و غلامحسین کرباسچی مجسمه او را به مثابه امیرکبیر زمان در میادین شهر برمی افراشت؛ در حالی که افراد مختلفی پا به رکاب حضور در عرصه رقابت بر سر مسند ریاست جمهوری بودند، ناگهان طیفی از اطرافیان آقای هاشمی نغمه آغاز کردند که شرایط کشور به گونه ای است که باید قانون اساسی را تغییر داد تا بتوان حضور سردار سازندگی را بر کرسی ریاست جمهوری تداوم بخشید. جالب آن که ایده پردازان اصلی ریاست جمهوری مادام العمر هاشمی رفسنجانی، آقایان عبدالله نوری و عطاءالله مهاجرانی بودند که پس از دوم خرداد در زمره حامیان آتشین مزاج دمکراسی و توسعه سیاسی درآمدند. البته آیت الله امیرکبیرنشان نیز در این باره هیچ نگفت تا سکوتش علامت رضا باشد.

شاید اگر نبود تدبیر مقام معظم رهبری و سخنان معروف ایشان در سفر آذربایجان غربی – مبنی بر این که  ضمن حفظ شان و جایگاه آقای هاشمی، هیچ گاه قانون اساسی به خاطر فرد تغییر نمی کند – رویای تبدیل ایران به ترکمنستان و استقرار دیکتاتوری مصلح توسط مدعیان سالها بعد دمکراسی و گردش نخبگان، تحقق می یافت یا شاید به تجربه مصر مبارک و لیبی قذافی و زیمبابوه موگابه نزدیک می شدیم. همان زمان بود که خیلی ها معنای جمله معروف امام(ره) را با تماتم وجود دریافتند که: ولایت فقیه است که در برابر دیکتاتوری می ایستد.

 

******

یک بار دیگر سه مقطع تاریخی را  مرور می کنیم. از سال 68 تا 76 آقای هاشمی رئیس جمهور است. سال 75 اطرافیان آقای هاشمی به دنبال مادام العمر کردن ریاست جمهوری ایشان از طریق تغییر قانون اساسی برمی آیند که به فرجام نمی رسد. سال 84 آقای هاشمی مجدداً به عرصه می آید و نامزد ریاست جمهوری می شود ولی با رای منفی مردم مواجه شده و رقیب او بر مسند ریاست قوه مجریه قرار می گیرد. اکنون یعنی سال 92 برای انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم ، باز هم آقای هاشمی است با دغدغه وجود بحران در کشور و فقدان مرد عبور از بحران! فی الواقع، از سال 68 تا 92 یعنی قریب به 24 سال نه دغدغه آقای هاشمی مرتفع شده و نه در این حدود ربع قرن، مدیر مورد نظر او برای سکانداری قوه مجریه پای به عرصه گذاشته است.

قطعاً آقای هاشمی رفسنجانی حق دارد نسبت به سرنوشت کشور و نظام دغدغه مند باشد. حق دارد اوضاع کشور را آن گونه که از زاویه دید خود می بیند، تحلیل کند.حتی حق دارد نسبت به تداوم توانمندی های خویش باور داشته باشد و اداره دستگاه عریض و طویل اجرایی کشور را در سن 80 سالگی با 56 سالگی یکسان بپندارد.

اما یک علامت سئوال بزرگ در افکار عمومی وجود دارد که نمی توان به راحتی از آن گذشت و پاسخ ندادن به چنین سئوالی را نیز در زمره حقوق آقای هاشمی برشمرد. سئوال این است: آیا در این سالیان طولانی که کشور و نظام در معرض فراز و نشیب های متعدد بوده و در کوران ابتلائات مختلف قرار داشته اند، مردان قابل اتکایی از دل این حوادث عظیم آبدیده نشده اند که بتوانند سکان اداره یک قوه کشور را بر عهده گیرند و بر بحران ها فائق آیند؟

آیا شوربختی ملتی تلقی نمی شود که در این 34 سال، در برابر عظیم ترین طوفان ها و فتنه های داخلی و خارجی ایستاده و شوکت قدرت های جهانی را در هم شکسته است اما عاجز از آن بوده که حتی یک چهره کارآمد و توانمند برای مدیریت اجرایی بپروراند؟ در این وادی قحط الرجالی که آیت الله هاشمی رفسنجانی به تصویر می کشند، چگونه می توان امید به فرداهای روشن و رویش های مبارکی داشت که امام(ره) وعده آن را می داد؟ اگر عمق فاجعه چنان است که «در این عرصه جز یک مرد بیش نیست» و دنیا باید به استقبال رئیس جمهور 80 ساله ایران برود، نسل جوان ما چگونه سر فراز آورد که کشورش پرچمدار مردمسالاری و گردش نخبگان و خودباوری ملی است؟ و...

امید است این سئوالات و پرسش هایی از این دست، پاسخی فراخور یابد.


حضور ناگهانی و 3 سئوال اساسی از آقای هاشمی

قطعاً نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری حق قانونی آیت الله هاشمی رفسنجانی است و تنها شورای نگهبان می تواند از منظر قانونی درباره صلاحیت افراد اظهار نظر کند. اما حق افکار عمومی است که از آقای هاشمی پاسخ این 3 سئوال را طلب کنند.

خبرگزاری فارس: حضور ناگهانی و 3 سئوال اساسی از آقای هاشمی

«هاشمی آمد». این تیتر اکثر روزنامه های اصلاح طلب، فردای ثبت نام دقیقه نودی هاشمی رفسنجانی در کارزار انتخابات ریاست جمهوری بود. مواضع ابهام آلود آیت الله 80 ساله، موجب شده بود تا برای بسیاری از افراد - جز آنان که به معیار تجربه و شناخت نزدیک، پیش بینی دقیقی نسبت به رفتار سیاسی هاشمی دارند - این حضور ناگهانی به عنوان یک شوک بزرگ تلقی شود.

یک ویژگی رخدادهای به ظاهر ناگهانی و شوک آفرین عرصه سیاست، غبارآلوده شدن فضا و جابجایی متن و حاشیه و در نتیجه، شکل گیری نوعی سردرگمی اجتماعی است که به زایل شدن سئوالات اساسی و واقعی در افکار عمومی می انجامد.

فضاسازی سیاسی و رسانه ای که به دنبال ثبت نام غیرمنتظره آقای هاشمی رفسنجانی ایجاد شد، علی الظاهر این هدف را دنبال می کند که سئوالات اساسی افکار عمومی درباره وی را به حاشیه رانده و صورت مسئله های جدیدی را جایگزین کند.

ادبیات حاکم بر بیانیه ها و مواضع اخیر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز این گمانه را تقویت می کند که ایشان تاکتیک «حرکت از پله دوم» را در پیش گرفته است.

اما حقیقت امر این است که گرچه اقدامات شوک آور تا حدودی می تواند افکار عمومی را به صورت مقطعی تحت تاثیر قرار دهد، اما حافظه تاریخی مردم، صورت مسئله ای نیست که به آسانی قابل پاک شدن باشد.

آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان یک چهره سیاسی دارای سابقه اجرایی در کشور، کارنامه و عملکردی دارد که به طور طبیعی از جوانب و مناظر مختلف قابل نقد یا تمجید است و طبیعتاً ایشان با اتکا به همین کارنامه، مجدداً خود را در معرض رای ملت قرار داده است. اما فارغ از این کارنامه اجرایی، طی سال های اخیر مواضعی از جانب وی اتخاذ شده که شاکله وجودی هاشمی سال 92 تا حدود زیادی متاثر از این مواضع است و قطعاً افکار عمومی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری نمی تواند به آسانی از این سئوالات و ابهامات عبور کند.

یکی از اصلی ترین سئوالات فراروی آقای هاشمی، موضع ایشان در قبال انتخابات ریاست جمهوری سال 84 و 88 است. در انتخابات سال 84 آقای هاشمی در قامت کاندیدا وارد عرصه شد و در انتخابات 88 نیز تمام قامت به حمایت از میرحسین موسوی پرداخت. نتیجه این دو آزمون ملی، به ضرر آقای هاشمی و به نفع رقیب وی بود.

آقای هاشمی در سال 84 به رغم آن که برگزار کننده انتخابات، دولت خاتمی بود نتیجه را عملاً نپذیرفت و با ادعای تلویحی تقلب در انتخابات، کار را به خدا واگذار کرد! در انتخابات سال 88 نیز آقای هاشمی از ماهها پیش ، موضوع «تقلب»‌ را به عنوان یکی از کلیدواژه های دائمی در دستور کار قرارداد و نهایتاً نیز، همراه و همسو با فتنه گران، مدعی وجود ابهام در انتخابات شد و تا به امروز نیز هیچ قرینه ای مبنی بر پذیرش اشتباه از جانب وی دیده نشده است. این موارد غیر از نقش آفرینی مستقیم خانواده و فرزندان آقای رفسنجانی در فتنه 88 از جمله آشوب های خیابانی غیرقانونی است.

اکنون و در آستانه انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، آقای هاشمی رفسنجانی بار دیگر خود به صحنه رقابت پای گذاشته است. البته چنین حضوری حق قانونی وی می باشد و تنها شورای نگهبان است که می تواند درباره صلاحیت افراد اظهار نظر کند. اما حق مردم و افکار عمومی  هم هست که از آقای هاشمی رفسنجانی سئوال کنند:

 1- آقای هاشمی! شما که در دو انتخابات ریاست جمهوری گذشته، مهر عدم سلامت بر  روند انتخابات زده و ادعای غیرمستند تقلب را مطرح کرده اید، اکنون با چه منطقی مجدداً وارد صحنه رقابت شده اید؟

2- آقای هاشمی! اگر مجریان انتخابات ایران (چه در دولت خاتمی و چه در دولت احمدی نژاد) سالم نیستند و حدود 400 هزار دست اندرکار انتخابات برای شکست شما دست به یکی کرده و تقلب می کنند، حضور مجدد شما در عرصه ای که قبلاً دو بار آزموده اید، چه توجیه عقلانی دارد؟

3- حضرت آیت الله! عرصه رقابت انتخاباتی قابل پیش بینی نیست. اگر برای بار سوم، آرای اکثریت مردم به نفع شما نبود و بر اساس آنچه که صندوق های رای مشخص می کنند، رقبایتان پیروزی را از آن خود کردند، آیا حاضر به پذیرش نتیجه هستید؟ چه تضمینی وجود دارد که مشابه دو دور گذشته، با اعراض از پذیرش رای مردم، روند انتخابات را ملکوک و مخدوش نخوانید و خدای ناکرده زمینه برای حوادثی مشابه فتنه 88 فراهم نشود؟ 

به نظر می رسد، پاسخ به این سئوالات از جانب آیت الله هاشمی رفسنجانی تا پیش از شروع رسمی رقابت های انتخاباتی بسیار مهم و اساسی است و بی پاسخ ماندن آنها ، رونق دادن به بازار پرابهامی است که در آینده مشکلات اساسی تری به وجود خواهد آورد.

تلاش عالی‌جناب در خزان عمر برای رسیدن به بهار پاستور

هنوز خاطره تلخ فتنه ۸۸ از ذهن مردم پاک نشده که این‌بار فتنه‌گران با تغییر تاکتیک، چهره سرخی که در گیر و دار فتنه به او رسیده‌اند را به‌عنوان ناجی خود جلو انداخته‌اند تا شاید عالی‌جنابشان در خزان عمرش بتواند به بهار پاستور برسد.


به گزارش حلوان نیوز به نقل از پایگاه تحلیلی خبری مرصاد، انتخابات یکی از عرصه‌های مهم در تاریخ انقلاب اسلامی است، چراکه همیشه حال و هوای خاص خود را دارد و موجب رقم خوردن بخشی از سرنوشت مردم می‌شود.

جوامع بشری از گذشته تاکنون شیوه‌های مختلف حکومت‌داری را تجربه کرده‌اند و در عصر حاضر بنابر ادعای دنیای غرب به شیوه مناسب حکومت‌داری رسیده‌اند و با واژه‌ای همچون دموکراسی از آن یاد می‌کنند.

در این نوع حکومت در ظاهر آزادی بر جامعه حاکم است و آن‌جا که ادامه مسیر سیاست‌مداران غربی با اعتراض مردم مواجه شود، تخلف از قانون محسوب می‌شود و این نوع سیاست تنها حکم‌فرمایی لجام‌گسیختگی و به‌تبع آن رواج بی‌اخلاقی در جامعه است.

امام راحل با اندیشه‌های پیامبرگونه مسیری را برای ایرانیان مشخص کردند که در هیچ‌کجای جهان وجود نداشت. مسیری که مردم همواره در اوج عزت و آزادگی، سرنوشت خود را براساس اصول انسانی تعیین می‌کردند.

برگزاری انتخابات متعدد نقطه درخشان تاریخ انقلاب است و این یک ادعا نیست، چنان‌چه حضور باشکوه مردم در پای صندوق‌های اخذ رای، این موضوع را اثبات می‌کند و البته نشان از پویایی جامعه و سیاست‌های حاکم بر شئونات جامعه دارد.

ملت فهیم ایران اسلامی با مرور تاریخ و قیاس با شرایط موجود و مشاهده سطح مشی نظام مقدس جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیده‌اند که در سایه جمهوری اسلامی به سعادت دست یافته‌اند و این‌چنین است که همواره در فراز و نشیب‌های مختلف، پای دفاع از انقلاب خویش ایستاده‌اند. انقلابی که از ابتدا براساس حضور مردم در صحنه شکل گرفت.

بی‌شک مردم ایران در زمره سیاسی‌ترین مردمان دنیا قرار می‌گیرند و گذشت ۳۴ سال از به‌ثمر نشستن آرزوهایشان، تجارب بسیاری در حافظه تاریخی این مردم ثبت کرده است.

ولایت فقیه طی این سالیان ستون خیمه انقلاب بوده و مردم می‌دانند راز سربلندی در پشت سر ولی فقیه ایستادن نهفته است.

یکی از عجیب‌ترین حوادث تاریخ انقلاب در سال ۸۸ رقم خورد، حوادثی که فتنه‌ای را رقم زد که امتحان رو سیاهی برای عده‌ای و سربلندی برای بسیاری از مردم شد.

انحراف عده‌ای از مسیر انقلاب، موضوع محالی نیست چنان‌چه در سال ۸۸ شاهد عدم تمکین برخی چهره‌های انقلابی (در گذشته) به قوانین مملکت بودیم و نتیجه آن به آشوب کشیدن جامعه و سوءاستفاده دشمنان بود.

افرادی که این فتنه را رقم زدند، قبل از برگزاری انتخابات تهدید کردند در صورت رقم نخوردن نتیجه دلخواه، مدعی رخ دادن تقلب می‌شوند و البته زمانی‌که مورد پذیرش اکثریت مردم قرار نگرفتند، ادعای از پیش طراحی شده خود را به‌طور غیرمنطقی و غیرقانونی دنبال کردند.

این ماجرا تا سرحد هم‌سو شدن سران فتنه با پلیدترین دشمنان ایران اسلامی ادامه داشت و این ماجرا نیاز به بررسی مفصل دارد.

در آن‌زمان بسیاری از افرادی که قلبشان برای ایران و حفظ انقلاب می‌تپید، فریاد سردادند که بی‌قانونی باید پایان پذیرد.

گرچه نظام با صبر و بخشش با این افراد برخورد کرد، اما این بی‌خردان تا آن‌جا به قانون‌شکنی ادامه دادند که حرمت اباعبدالله‌الحسین (ع) را نگه‌نداشتند و به سرنوشت یزیدیان دچار شدند.

در این میان عده‌ای به‌شکل موذیانه و گاه با سکوت، موضعی در مقابل این افراد و اتفاقات ناگوار نگرفتند، گویی کور و کر شده بودند. شاید هم سازشان را با هم کوک کرده بودند.

این صحنه‌ها شوکی به مردم وارد کرد و فضای غبارآلودی به‌وجود آورد و برخی در ابتدا به این می‌اندیشیدند که چه شده برخی چهره‌های انقلابی این‌چنین عمل می‌کنند و نتیجه اعمال آن‌ها شهر، خیابان، اموال عمومی و جان مردم را به نابودی می‌کشاند و این‌جا بود که ((پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد)) برای مردم تداعی می‌شد.

دنیاطلبی، فریب وسوسه‌های شوم و یا هر چیز دیگری این افراد را در زمره گمراهان قرار داد و علاوه بر آن موجب شد خائنان و ساکتان که چهره‌های سیاسی ناسازگار دیروز بودند، بنابر اهداف مشترک نادرست با هم متحد شوند و هیچ‌گاه از اقدامات خود ابراز پشیمانی نکنند.

هنوز خاطره تلخ فتنه ۸۸ از ذهن مردم پاک نشده که این‌بار همان عده با تغییر تاکتیک، چهره سرخی که در گیر و دار فتنه به او رسیده‌اند را به‌عنوان ناجی خود جلو انداخته‌اند تا شاید عالی‌جنابشان در خزان عمرش بتواند به بهار پاستور برسد.

وادادگی، خدشه‌دار شدن اخلاقیات و رفتن به‌سوی فرهنگ شکست خورده غربی بخشی از دستاوردهای گندیده دوران اصلاحات بود بی‌شک آزموده را آزمودن خطاست.

آن‌چه امروز حائز اهمیت است بصیرت، تدین، ولایت‌مداری و شعور سیاسی بالای مردم ایران اسلامی است و همیشه ثابت کرده‌اند برای دفاع از انقلاب آماده جان‌فشانی هستند و دشمنان را ناامید کرده و می‌کنند.

ارابه پوسیده تبلیغات این جریان با شیوه‌های معیوب و منسوخ در حرکت است و این حرکت قهقرایی را تا رسیدن به شکست همیشگی ادامه خواهد داد.

امروز رسانه‌های حامی این ارابه، مانند کبک سر درون برف فرو برده‌اند و گمان می‌برند تحرکاتشان که با رسانه‌های بیگانه هم‌سو است، رصد نمی‌شود.

بنا به فرموده امام (ره)، میزان حال افراد است. مردم این‌بار مجال قانون‌شکنی را به افرادی نمی‌دهند که سودای سکولاریسم را در افکار مسموم خود می‌پرورانند.

سوءاستفاده از مصلحت‌های نظام، مغلطه کردن در تشریح سوابق و عملکرد افراد، دم زدن از ولایت به‌شکل دروغین و حذف رخ‌دادهای فتنه ۸۸ از ادبیات و حافظه خود، از استراتژی‌های رسانه‌های توطئه‌گر است.

فرد ولایت مدار در ادبیات این رسانه‌ها شخصی است که اعتقادی به ولایت ندارد و البته هنوز نامه بی‌سلام به حضرت آقا را به‌یاد داریم.

کلام آخر اینکه این‌همه تناقض برای مردم هویداست و شخصی که در فتنه ۸۸ و وارد آمدن خسارت به جامعه و حیثیت سیاسی سکوت پیشه کرد، نمی‌تواند محبوب مردمی باشد که با تمام وجود در مسیر انقلاب، آرمان‌های امام (ره) و شهدا و فرمایشات مقام معظم رهبری حرکت کرده و می‌کنند.

فرقی نمی‌کند این‌بار با غوغاسالاری سرخ جلو بیاید یا سبز پسته‌ای، به هر حال نتیجه‌ای جز حذف همیشگی از صحنه‌های مختلف را برای خود رقم نخواهد زد.

-----------------------------------
یادداشت از محسن فولادی
-----------------------------------


برخی جریانات دچار نازایی سیاسی شده اند / احساس ناجی بودن هاشمی نادرست است


مدیرعامل خبرگزاری فارس با اشاره به اینکه برخی جریانات سیاسی دچار «نازایی سیاسی» شده‌اند، گفت: اینکه برخی گروه‌ها در هر انتخابات به هاشمی رفسنجانی متوسل می‌شوند بیانگر آن است که ادعاهای آن‌ها درباره گردش نخبگان و توسعه سیاسی نادرست است.


به گزارش حلوان نیوز به نقل از  خبرگزاری فارس از کرمانشاه، سید نظام‌الدین موسوی در بازدید از دفتر خبرگزاری فارس استان کرمانشاه بیان داشت: مشارکت مردم در این دوره از انتخابات بسیار بالا و بنا بر نظرسنجی‌ها حداقل 65 درصد خواهد بود.

وی تاکید کرد: انقلاب ایران یک الگوی مردم‌سالاری دینی بی‌سابقه ارائه داد و اگر حکومت‌های غربی و بلوک شرق ادعای دموکراسی داشتند، اما در عمل خبری از مردم‌سالاری نبود.

مدیرعامل خبرگزاری فارس ادامه داد: مدلی که انقلاب ارائه داد، در دنیا متفاوت بود و شرق و غرب به مخالفت با آن برخواستند، چرا که از الگو شدن انقلاب اسلامی هراس داشتند.

موسوی عنوان کرد: آنچه در این انتخابات مشخص است، چند قطبی بودن انتخابات است، یک قطب هاشمی، عارف و روحانی هستند و از طرفی قالیباف، حداد و ولایتی قطب دیگر را تشکیل می‌دهند و جلیلی، لنکرانی و زاکانی نیز قطب سوم هستند و مشایی و مستقلین، مانند محسن رضایی هم حضور دارند.

این کارشناس مسائل سیاسی افزود: اصلاح‌طلبان معتقد بودند اگر در عرصه انتخابات وارد نشوند از صحنه سیاسی کشور حذف خواهند شد؛ از این رو ورود اصلاح‌طلبان به نوعی کسب مشروعیت برای آنان است.

* مسیر توسعه کشور در زمان رئیس جمهوری هاشمی یک مدل غربی بود

مدیرعامل خبرگزاری فارس با تأکید بر اینکه پس از فتنه 88 برخی از اصلاح‌طلبان دروغ تقلب را مطرح کردند، اظهار داشت: اگر اصلاح‌طلبان مدعی تقلب در انتخابات بودند باید از آنها پرسید چطور در این دوره از انتخابات شرکت کرده‌اند.

وی سن و سال بالا و وضعیت توان جسمی هاشمی برای پست ریاست جمهوری را نامناسب دانست و خاطرنشان کرد: تورم در زمان رئیس‌جمهوری هاشمی به 50 درصد رسید و مسیر توسعه کشور یک مدل غربی بود.

موسوی با تأکید بر اینکه نباید به گذشته برگردیم، تصریح‌ کرد: این احساس که کشور هیچ فردی جز هاشمی را ندارد که رئیس‌جمهوری توانا باشد، نادرست است و باید گردش نخبگان داشته باشیم و فضا می‌تواند در اختیار چهره‌های جدید قرار گیرد.

* نازایی سیاسی در برخی گروه‌ها شکل گرفته / نیروهای انقلاب مراقب فتنه جدید باشند

مدیرعامل خبرگزاری فارس همچنین به ثبت‌نام رحیم‌مشایی برای انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم اشاره کرد و گفت: گزینه اصلی احمدی‌نژاد، مشایی است و مشایی و احمدی‌نژاد خود را در تقابل با اصول‌گراها می‌بینند و پرچم‌گردانی مشایی در سفرهای استانی دولت و با هزینه بیت‌المال سوءاستفاده است، زیرا مشایی مقام دولتی نیست.

موسوی با اشاره به اینکه کاندیداهایی که از فیلتر شورای نگهبان بگذرند محترم هستند، گفت: نازایی سیاسی در برخی گروه‌ها شکل گرفته و نیروهای انقلاب باید مراقب باشند فتنه جدیدی رقم نخورد.

وی بیان داشت: نباید انتخابات را از دید یک حزب ببینید، بلکه به‌دلیل ماهیت انقلاب اسلامی، باید نگاه وسیع‌تری داشته باشیم.

موج وبلاگی هفته شهید مالکوم شباز

د از خبر دستگیری این مسلمان حافظ حقوق بشر که قصد سفر به ایران را داشت و پس از اینکه مالکوم شباز در بیانیه خود که پیرامون علت دستگیری و رفتار ماموران پلیس آمریکا را با وی افشا کرده بود. و زمانی که نتوانستند مانع از سفر این فرد  برای شرکت در "کنفرانس هالیوودیسم صهیونیستی" به تهران بشوند بعدازظهر روز پنجشنبه هفته گذشته با ترور مالکوم شباز او را به شهادت رساندند

و ما  تصمیم به را ه اندازی موج وبلاگی برای این شهید شدیم و با اشتراک گزاری این مطلب ودر وبلاگ خود نگرش و رفتار این شهید را زنده نگه داریم و به سازمان سیا امریکا و صهیونیست ها بفهمانیم که اگر یک نفر را ترور کنند نمی تواند ریشه ان را خشک کنند و با این کار ها  فقط دست به نابود رژیم قاصب صهیونیست خواهند زد

در مورد مالکوم شباز بیشتر بدانید

موج وبلاگی هفته شهید مالکوم شباز
ادامه نوشته

صعود 15 هزار نفری بسیجیان به ارتفاعات «بازی دراز»+تصاویر

 

15 هزار نفر از بسیجیان سراسر کشور به‌مناسبت گرامی‌داشت سال‌روز عملیات غرورآفرین بازی دراز در قالب کاروان‌های راهیان نور به ارتفاعات بازی دراز صعود کردند.

خبرگزاری فارس: صعود 15 هزار نفری بسیجیان به ارتفاعات «بازی دراز»+تصاویر

به گزارش حلوان نیوز به نقل از خبرگزاری فارس از کرمانشاه، به‌مناسبت گرامی‌داشت سال‌روز عملیات غرورآفرین بازی دراز، 15 هزار نفر از بسیجیان سراسر کشور در قالب کاروان‌های راهیان نور به ارتفاعات بازی دراز صعود کردند.

در طول مسیر ایستگاه‌های صلواتی برای پذیرایی از بسیجیان دایر شده بود و چادرها و پایگاه‌های امداد و نجات و پزشکی جمعیت هلال‌احمر نیز خدمات درمانی ارائه می‌دادند.

در این مراسم باشکوه فرماندهان نظامی و انتظامی، رزمندگان دوران دفاع مقدس، روحانیان، بسیجیان سراسر کشور و اقشار مختلف مردم حضور داشتند.

حضور حمید استیلی و گل‌باران ارتفاعات بازی دراز هم‌زمان با صعود سراسری بسیجیان در این مراسم معنوی از نکات قابل توجه بود.